+من میترسم...مگه من چند سالمه...؟ من خیلی میترسم...حق باتویه من فقط یه بچم'من...

-هیس..اوژنی این کهکشان پر ستاره‌ات و بارونی نکن....میخوای ناپلئونت زیر بارون چشمات خیس شه؟

 

دیدی اوژنی؟ منم فقط کنجکاو بودم که بدونم توی تنهایی چطور زندگی میکنه...ولی نمیدونم چیشد که درگیر سیاهی
چشمهاش شدم اما کنجکاوی من فرق داشت... پر از درد بود
اوژنی..

تو دریا شو اوژنی...بعدش بشین و ببین چطور غرقت میشم.

-ما هیچ وقت قبل از این...

گناهکارنبودیم

اما اگر این عشق گناه بود

اگر اشتباه بود

شاید وقتش رسیده گناه کار همدیگه باشیم

- تو گفتی عشق شبیه منه

- چون گناهه

- حالا توهم ...

- زیبا ترین گناه منی ژنرال!