بایگانی تیر ۱۴۰۲ :: 𝑽𝒊𝒄𝒕𝒐𝒓𝒊𝒂

۱۱ مطلب در تیر ۱۴۰۲ ثبت شده است

چالش نامه نویسی: روز چهارم

چالش نامه نویسی: روز چهارم

برای کسی که از ته قلب دوستش داری بنویس.

خب راستش باید بگم به دلایلی مدتیه از نوشتن برای این شخص در فضای مجازی  اجتناب میکنم.

همین.

  • ۷
    • 𝑽𝒊𝒄𝒕𝒐𝒓𝒊𝒂 ❄️
    • شنبه ۳۱ تیر ۰۲

    چالش نامه نویسی: روز سوم

    چالش نامه نویسی: روز سوم

    برای کسی بنویس که بدتر از همه قلبت رو شکست .

    سخت شد..

    هر کی اومد سر راهش یجوری قلبمو ، خودمو و روحمو شکست..

    ولی خب درباره تو فقط میخوام یچیز بهت بگم

    من فقط یک یا دو بار حس کردم تو این ۱۶،۱۷ سال فاکی زنده ام،

    و تو توی هیچکدومش نبودی!

    و یه نامه برای من:

    من عزیز ادما همیشه بهت ثابت میکنن که تو غلط کردی که بهشون اعتماد کردی! پس لطفا دست از حماقت بردار و نذار فرد جدیدی وارد دنیای تاریک قلب شکسته ات بشه

    دیگران مثل تو محکوم به شکست نیستن.

    منبع چالش

  • ۵
    • 𝑽𝒊𝒄𝒕𝒐𝒓𝒊𝒂 ❄️
    • جمعه ۳۰ تیر ۰۲

    چالش نامه نویسی: روز دوم

    برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
    • 𝑽𝒊𝒄𝒕𝒐𝒓𝒊𝒂 ❄️
    • پنجشنبه ۲۹ تیر ۰۲

    چالش نامه نویسی: روز اول

    چالش نامه نویسی: روز اول

    برای کسی بنویس که میخوای همه چی رو بهش بگی ، ولی میترسی .

    هی جک برات مینویسم با اینکه میدونم هیچوقت قرار نیست ببینیش ولی امیدوارم یه روزی بتونم تمام اینا رو بهت بگم..

    خب طوری که با هم اشنا شدیم اصلا خوب نبود کاملا غیر منتظره بود..

    اون زمانی که درگیر احساساتم بودم و همزمان گیر افتاده بودم تو تنها کسی بودی که بهم کمک کردی تا بتونم کنترل همه چیز رو دستم بگیرم

    تو تنها کسی بودی که میدونستی با این مسئولیت برای یه دختر بچه دبیرستانی چقدر میتونه سنگین باشه اونم وقتی هنوز خودش قادر نیست برای زندگیش تصمیم بگیره!

    جک تو درست وقتی پیدات شد که من هیچی بلد نبودم و همزمان باید مدیریت همه چیز رو گردن میگرفتم

    من درست نمیشناختمت اما کسی رو هم نمیشناختم که بتونم تو اون شرایط بهش اعتماد کنم

    من به تو هم اعتماد نداشتم اما کاری کردی که بتونم بهت تکیه کنم تو میدونستی اگر حتی یه درصد اونا بفهمن چه بلایی سرم میاد تو حتی احساسات منو درک کردی

    بهم مسیرو نشون دادی و راهنماییم کردی تو خطرناک ترین شرایط کمکم کردی و تاوان اشتباهات و بی عرضگی های منو بدون ذره ای توقع پس دادی

    جک تو مثل یه چتر نجات حین سقوط پیدات شد و ناجیم شدی.. تو با اینکه وظیفت نبود همه جوره حمایتم کردی.

    منو ببخش که همیشه بار اضافه رو دوشتم ببخش که مجبور شدی به خاطرم این همه درد بکشی

    جک منو ببخش فقط همین!

    نمیدونم شاید هیچوقت نتونم اینا رو بهت بگم

    ولی اگه تو نبودی شاید خیلی وقت بود به این چهنمی که توش زندگی میکنم پایان داده بودم..

    پ.ن: برای مخاطب روز اول اسم مستعار انتخاب کردم صرفا چون اینطوری نوشتن برام راحت تره.

    منبع چالش

  • ۸
    • 𝑽𝒊𝒄𝒕𝒐𝒓𝒊𝒂 ❄️
    • چهارشنبه ۲۸ تیر ۰۲

    +ضربان قلبت کند شده..!

    +ضربان قلبت کند شده...!

    -داره احترام میذاره، نمیخواد صداش بلند شنیده بشه..

  • ۳
    • 𝑽𝒊𝒄𝒕𝒐𝒓𝒊𝒂 ❄️
    • چهارشنبه ۲۸ تیر ۰۲

    قرار بود..

    _ولی قرار بود وقتی می‌نویسم خودم رو پیدا کنم؛ نه گم...

  • ۴
    • 𝑽𝒊𝒄𝒕𝒐𝒓𝒊𝒂 ❄️
    • چهارشنبه ۲۸ تیر ۰۲

    🍷🚬😊

    _تا وقتی از ترس هات بیخبر بودم ازت میترسیدم..

    ولی حالا که ترس و نقطه ضعفتو میدونم ازت قوی ترم

    پس به نفعته زیاد دور و ورم نپلکی .. چون سنگین برات تموم میشه دارلینگ

    از ما گفتن بود..😊🍷🚬

  • ۴
    • 𝑽𝒊𝒄𝒕𝒐𝒓𝒊𝒂 ❄️
    • سه شنبه ۲۷ تیر ۰۲

    بعضی وقتا..

    بعضی وقتا دلم میخواد بهت زنگ بزنم بگم آدما دارن بهم آسیب میزنن و اذیتم میکنن..

  • ۵
  • Comments [ ۱ ]
    • 𝑽𝒊𝒄𝒕𝒐𝒓𝒊𝒂 ❄️
    • سه شنبه ۲۷ تیر ۰۲
    _شاید بهتره بدونی فصل،فصل گرماست مویس نییِک.
    _برفا محکوم‌ان به آب شدن‌های ابدی...
    منوی وبلاگ
    موضوعات